سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خرید کتاب خون نحس

خرید کتاب خون نحس از برایند

از کلسیم، پروتئین، گلوکز و سه انزیم کبد را نشان داده بود. از آنجا که اما شکایت کرده بود که بعدا معلوم شده بود به سبب کمبود خواب بوده است، از آنجا که او از صدای زنگ داخل گوشش بوده است، دکترسوندن نگران شده بود دو مستقیم او را به بیمارستان فرستاده بود.

که دکترها آزمایش های گوناگونی عهای از آزمایش های خون جدید در دید ساعت از عصر روز شکرگزاری را در حالی در اتاق اورژانس گذرانده بود که دکها از جمله سی تی اسکن روی او انجام داده بودند. پس از آنکه مجموعه ای از آماره

ام شده و نتیجه آن ها طبیعی گزارش شده بود، او را مرخص کرده بودند، اما این آزمایشگاه بیمارستان انجام شده و نتیجه آنها طبیعی گزارش شده بود، او پایان داستان نبود. برای پیگیری در هفته های بعد او دو بار هم امارای شده بود. او گفت وقتی نیا آنها هم طبیعی گزارش شد، سرانجام نگرانی اش از بین رفت.

قضیه گلونز متقاعدکننده بود؛ چرا که هردو شکل خسارت را نشان می داد: مالی واحا به سبب نتایج نادقیق، ترس در خصوص سلامتی را به بار می آورد. به عنوان مشاور املاکی مستقل، بیة او خویش فرما بود و با آن پوشش بیمه ای، بسیاری از هزینه ها برعهده بیمه گذار قرار می گرفت. حضور در اورژانس و دوام آرآی 3 هزار دلار هزینه برداشته بود که او باید از جیب خودش آن را پرداخت می کرد.

وقتی دکترسوندن را در دفترش ملاقات کردم، فهمیدم که گلونزتنها مریضی نبوده که نتایج آزمایشش برایش مشکوک بوده است. او به من گفت که در آزمایش تعداد بسیاری از بیمارانش نتایج پتاسیم و کلسیم به طرز عجیبی بالا بوده و او به دقت آن نتایج هم شک داشته است. او به ترانوس نامه شکایت هم نوشته بود؛ اما شرکت حتی دریافت آن را هم اعلام نکرده بود.

با کمک دکترسوندن تصمیم گرفتم آزمایشی کوچک انجام دهم. او برای من دستور آزمایش نوشت ومن صبح روز بعد در حالی که ناشتا بودم تا مطمئن شوم جواب ها تا جای ممکن دقیق خواهند بود، به نزدیک ترین شعبه والگزینز در نزدیکی هتلم رفتم. مرکز سلامت ترانوس در داخل والگرینز فضای بسیاری برای دیدن نداشت: یک اتاق کوچک که فقط کمی از کمد بزرگتر بود، با یک صندلی و تعدادی بطری های آب کوچک. برخلاف سیف وی، این داروخانه زنجیره ای خرج چندانی برای بازسازی شعباتش و تبدیل کردن آنها به کلینیک های لوکس نکرده بود. در حالی که کارشناس خونگیری نسخه مرا وارد رایانه میکرد و با کسی پای تلفن حرف می زد، من نشستم و چند دقیقه صبر کردم. پس از اینکه تلفن را قطع کرد، از من خواست آستین لباسم را بالا بزنم و شریان بندی را به دور بازویم بست. من پرسیدم چرا سرانگشتم را خراش نمی دهد. او جواب داد که در نسخه من بعضی از آزمایش ها احتیاج به

نکردم. الن بیم برایم توضیح داده بود که از میان 240 آزمایشی که ارتش ارائه می داد، تنها حدود 80 آزمایش با نمونه های خراش انگشت انجام می شدند.

استفاده از ادیسون صورت می گرفتند و برای انجام حدود 60 یا 70 شده زیمنس استفاده می کردند. او گفته بود که بقیه آزمایش ها به ابزاری

آن را به نوعی شیوه شکنجه قرون وسطایی تشبیه

خون گیری از رگ دارند. خیلی تعجب نکردم. الن بیم برایم توضیح داده بو

 

از آن میان هم فقط چند آزمایش با استفاده از ادیسون صورت می گرفتند تای دیگر، از دستگاه های هک شده زیمنس استفاده میکردند. او گفت احتیاج دارند که هولمز در مصاحبه هایش با رسانه ها، آن را به نوعی شیوه شکنجه قرود کرده بود: سوزن زیر پوستی مخوف. حالا من تأیید آن حرف ها را می دیدم.