سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خون نحس تجربه یک استارت آپ

کتاب خون نحس

مرا شوکه کرده بود: «یکی از ویژگیهای دستگاه به این صورت است که با عکس العمل شیمیایی در برابر نمونه ، واکنش شیمیایی رخ می دهد و سیگنالی تولید میکند که به معنی نتیجه است. این نتیجه را کارکنان دارای مجوز آزمایشگاه تفسیر میکنند.»

بیشتر به نظر می رسید آن جملات را یک دانش آموز شیمی دبیرستانی گفته باشد تا یک دانشمند باتجربه علوم آزمایشگاهی، نویسنده نیویورکراین توصیف را «به طرز مضحکی نامفهوم» خوانده بود. وقتی بیشتر درباره آن فکر کردم، فهمیدم که برایم باورکردنی نیست که کسی - است و فقط در کارنامه اش سابقه دو ترم تحصیل در مهندسی شیمی را دارد، به چنین دانش جدید و پیشرفته ای دست یافته باشد. مارک زاکربرگ کدنویسی را در ده سالگی پشت رایانه پدرش یاد گرفته بود؛ اما پزشکی با آن فرق داشت. این موضوعی نبود که بتوان در زیرزمین خانه به طور خودآموز یاد گرفت. چنین دستاوردی به سال ها تحصیل رسمی و دهه ها فعالیت تحقیقاتی احتیاج دارد تا بتوان به آن ارزشی اضافه کرد. به همین دلیل است که بسیاری از افرادی که برنده جایزه نوبل در پزشکی شده اند، هنگام قدردانی از دستاوردهایشان، در دهه هفتم زندگیشان بوده اند. آدام گفت که او هم واکنش مشابهی به مقاله نیویورکر داشته است و پس از آنکه در خصوص شک خود مطلبی در وبلاگش نوشته است، چند نفر با او تماس گرفته اند. او اول نمی خواست هویت آن ها و ارتباطشان با ترانوس را فاش کند؛ اما گفت آن ها اطلاعاتی دارند که لازم است من بشنوم . بعد اضافه کرد

 

که از آن ها می پرسد آیا علاقه مند هستند ایسمینار منظم با من صحبت کنند یا خیر. در فرصتی که داشتم ، تحقیق اولیه ای درباره ترانوس انجام دادم و به سرمقاله ای رسیدم که هفده ماه پیش چاپ شده بود. من در زمان انتشارش آن را ندیده بودم. این گرهی جالب به موضوع اضافه میکرد. با خودم فکر کردم روزنامه ای که من در آن کار میکنم، به عنوان اولین رسانه پرتیراژی که دستاوردهای هولمز را تبلیغ کرده است، نقش بزرگی در ظهور یک شبه او داشته است. این می توانست وضعیت ناخوشایندی را به بار بیاورد؛ اما نگرانش نبـودم. بین کارکنان اتاق خبرو صفحه سردبیران روزنامه، دیواری امن وجود داشت. اگر هم کارهای من نشان می داد که ریگی به کفش هولمز است ، بار اولی نخواهد بود که دو جناح روزنامه در برابر هم قرار می گرفتند. آدام دو هفته پس از اولین گفت وگوی ما، جو و ریچارد فویز و فیلیس گاردنرو راشـل گیبونز را به من معرفی کرد. در ابتدا، فهمیدن اینکه فویزها با ترانوس در دعوای حقوقی بوده اند، ناامیدکننده بود. حتی با اینکه اصرار داشتند به آن ها اتهام اشتباه زده شده است، به دلیل تقابلشان در دادگاه، حرف های آنها جانبدارانه به حساب می آمد و منبع موثقی محسوب نمی شدند. اما وقتی شنیدم آن ها با مسئول آزمایشگاه ترانوس که به تازگی از شرکت بیرون آمده است ، صحبت کرده اند و او ادعاهایی در خصوص خطاهای شرکت داشته است ، گوش هایم تیز شد. همچنین داستان ایان گیبونز برایم بسیار غم انگیز بود. این واقعیت که راشـل گفته بود گیبونز در موقعیتهای مختلفی پیش او اعتراف کرده است که فناوری ترانوس درست کار نمیکرده است ،