خون نحس کتابی برای همه
خون نحس کتابی برای افراد موفق، قسمتی از کتاب:
مطالهای حوزه ویروس شناسی ادامه دهد و دوران رزیدنتی اش را در یک کلینیک پاتولوژی در زنان در بوستون بگذراند.
در تابستان 2012، الن مسئول یک آزمایشگاه کودکان در پیتزبورگ بود که یک آگ لینکدین مشاهده کرد که دقیقا مطابق با افسون روبه رشد سیلیکون ولی بود: رئیس آزمایشگاه در شرکت زیست فناوری در پالوآلتو. او کمی قبل، خواندن زندگی نامه استیو جابز به قلم والترآیزاکسون تمام کرده بود. این کتاب که برای او به شدت الهام بخش بود، اشتیاقش را برای نقل مکان به منطق ساحلی سان فرانسیسکو شعله ورتر کرد.
پس از اینکه برای شغل آگهی شده درخواست داد، از او خواسته شد برای مصاحبه تنظیم شده ای در ساعت 6 عصر روز پنجشنبه به آنجا پرواز کند. ساعت ملاقات عجیب بود؛ اما او با خوشحالی آن را قبول کرد. او اول باسانی و بعد با الیزابت ملاقات کرد. در وجود سانی چیزی بود که به طرز مبهمی برای او عجیب می نمود؛ اما الیزابت این تأثیر را خنثی کرد؛ کسی که بسیار مشتاق و مصمم بود که خدمات درمانی را متحول کند. مانند بیشتر افرادی که الیزابت را برای اولین بار میدیدند، الن از صدای بم او جا خورد. صدای این زن به هیچ صدایی که تا آن موقع شنیده بود، شبیه نبود.
با وجود آنکه فقط چند روز بعد، الن پیشنهاد استخدام در ترانوس را دریافت کرد، قادر نبود به سرعت دران شرکت مشغول کار شود. او باید اول برای مجوز پزشکی در کالیفرنیا درخواست می داد. این پروسه هشت ماه طول می کشید و شروع رسمی کار را تا آوریل 2013 به تأخیر می انداخت. تا آن موقع تقریبا یک سال می شد که نفر قبلی در پست او، یعنی آرنولد گلب، استعفا کرده بود.