کتاب خون نحس، دروغهایی که استارت آپ ها میگویند
کتاب خون نحس ،کتابی در زمینه بازاریابی و کسبو کار از نشر برایند. قسمتی از کتاب را برای شما نوشتیم.
جورج دوباره تلفن را گرفت و با هولمز قراری تعیین کرد. قرار شد فردا صبح وکلا و تایلر و تراتوس سندی یک صفحه ای را بیاورد که نشان می دهد تایلر به تعهدات محرمانگی اش کرد. پیش از قطع تلفن، او از هولمز خواست که این بار وکیل دیگری بفرستد.
صبح فردا، تایلر زود به خانه پدربزرگش رسید و در سالن غذاخوری منتظر ماند. همان طور که انتظار داشت، دوباره بریل را دید، هولمز پدربزرگ او را به بازی گرفته بود.
وکیل اسناد جدیدی آورده بود. یکی از آنها سوگندنامه ای بود مبنی بر اینکه تایلر هرگز با شخص سومی درباره ترانوس صحبت نکرده است و قسم می خورد نام تمام کارکنان فعلی و سابقی را که می داند با روزنامه صحبت کرده اند، به ترانوس بدهد. بریل از تایلر خواست سوگندنامه را امضا کند ولی او قبول نکرد.
جورج گفت: «تایلر حقه باز نیست، شناسایی منبع وال استریت ژورنال مشکل ترانوس است، نه مشکل او.»
بریل به حرف وزیر خارجه سابق توجه نکرد و همچنان به تایلر فشار می آورد که سند را امضا و نام منبع روزنامه را افشا کند. او گفت که تایلر خودش را جای او بگذارد، برای انجام کارش، باید آن اطلاعات را از او بگیرد. ولی تایلر کوتاه نیامد.
پس از اینکه این رویارویی عذاب آور طولانی شد، جورج ، بریل را به اتاق دیگری برد و سپس برگشت تا خصوصی با تایلر صحبت کند. او از نوه اش پرسید که به چه قیمتی حاضر است آن سند را امضا کند. تایلر گفت که ترانوس باید با افزودن یک بند به سند، قول بدهد که از او شکایت نخواهد کرد.
جورج مدادی برداشت و در سوگندنامه نوشت که ترانوس قول می دهد تا دو سال از تایلرشولتز شکایت نکند، تایلر لحظه ای فکر کرد که پدربزرگش او را احمق فرض کرده است. گفت: «این به دردم نمی خورد. باید بگویند که هرگز از من شکایت نمی کنند.
جورج در اعتراض گفت: «فقط می خواهم چیزی بنویسم که ترانوس با آن موافقت کند.»
ولی پیرمرد ظاهرا نمی فهمید که پیشنهادش چقدر مضحک است. او دو ساله را حذف کرد و جای ان کلمه «هرگز» را نوشت. سپس از سالن غذاخوری بیرون رفت تا بابریل صحبت کند. چند دافیه دونفری برگشتند. ظاهرا بریل با شروط تایلر موافقت کرده بود.
البته این وقفة کوتاه ، به تایلر فرصت داد تا فکر کند. او تصمیم گفت که هیچ چیزی را امضان از اسنادی که بریل آن روز صبح با خودش آورده بود، توافق محرمانگی ترانوس بود. تایلرتار آن را مطالعه می کند، ولی در واقع به این فکر می کرد که چطور بگوید سوگندنامه را امضا نمید سکوتی طولانی و ناخوشایند، فهمید که چطور مخالفتش را بیان کند.
او گفت: «این سند را یکی از وکلای ترانوس با حفظ منافع آن شرکت تدوین کرده است. گمان می باید وکیلی حضور داشته باشد که آن را با توجه به منافع من بررسی کند.»